10 ربیعالاول، سالروز ازدواج پیامبر(ص) و حضرت خدیجه (س)
سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س)
در روز دهم ربیعالاول حضرت خدیجه(س)، جانِ پیامبر میشود و تمام ثروت خود را در حضرت محمد(ص) خلاصه میکند. حضرت خدیجه(س) به خانه حضرت محمد (ص) میآید تا مرهم زخمهای فردای حضرت شود.
در روز دهم ربیعالاول زمانی که بیست و پنج بهار از عمر پر برکت رسول خدا (ص) میگذشت با بانوی پاکدامن حجاز حضرت خدیجه (س) پیمان زندگی مشترک را امضا میکند. حضرت خدیجه (س)، به خانهای میآید که زینتی جز حضور همیشگی ملائک ندارد؛ خانهای که جز صدای محمد (ص)، هیچ موسیقی دیگری را نمیشناسد، خانهای که افقهای روشن آسمان، چشم به آستان بیآلایش آن دوختهاند.
پیامبر (ص) 15 سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبری (س) ازدواج کردند. در احادیث منابع شیعه و اهل سنت آمده است که حضرت خدیجه(س) بنت خویلد بن اسد، در دانش و اطلاع به کتب زمان خود معروف بوده است.
او از زنان قریش بوده و علاوه بر کثرت اموال و املاک، به عقل و کیاست نیز بر دیگرن برتری داشت و در آن زمان او را «طاهره»، «مبارکه»، «سیده نسوان» و «ملکه بطحاء» مینامیدند. او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر (ص) را میکشید و همیشه از علمای آن زمان نبوت آن حضرت را جویا میشدند.
برخی سن و سال حضرت خدیجه(س)، آن بانوی هوشمند و پاک را 26 و 28 سال نوشتهاند، اما مشهورترین دیدگاه، همان است که ایشان به هنگام ازدواج با پیامبر 40 بهار از عمرش میگذشت.
برخی برآناند که « حضرت خدیجه(س) » پیش از پیمان زندگی مشترگ با پیامبر دوبار ازدواج کرده و همسرانش از دنیا رفته بودند و برخی نیز بر این اندیشهاند که او تا زمان ازدواج با پیامبر(ص) ازدواج نکرده بود.
مهر و علاقه خدیجه (س) به پیامبر(ص) و مقام معنوی ایشان سبب این ازدواج بود؛ مهری که بر محور ارزشهای پاک انسانی استوار بود، به طوریکه در زمان خواستگاری از مهر نبوت سؤال کرد که نشان دهنده علم و محبت ایشان نسبت به آل محمد(ص) است.
تجربه موفقی که پیامبر(ص) در تجارت از خود نشان داد، همچنین اعتبار و درستی او، باعث شد توجه خدیجه(س) به او جلب شود. خدیجه (س) زن نیکوکار، ثروتمند و زیبایی بود که خانوادهاش به بازرگانی مشغول بودند. او محمد(ص) را استخدام کرد تا کالاهایش را در کشور سوریه به فروش برساند.
حضرت در اولین سفر خود، به خوبی به وظیفهاش عمل کرد. ایشان هنگامی که از سفر بازگشت، آنقدر سود کرده بود که حتی خود خدیجه(س) هم تا آن موقع چنین سودی نکرده بود. خدمتکار خدیجه(س) که در این سفر، حضرت را همراهی میکرد، پس از بازگشت، گزارش مفصلی به خدیجه(س) داد و از تواناییهای فوقالعاده محمد (ص) در کار تجارت، تعریف و تمجید کرد.
ماحصل ازدواج :
خداوند دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله که به آنها طیب و طاهر هم میگفتند، و چهار دختر به نامهای ام کلثوم و زینب و رقیه و فاطمه (س) به آن بزرگوار عطا فرمود.
حضرت خدیجه (س) بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر (ص) زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود، پیامبر (ص) همسر دیگری اختیار نکرد.
همچنین حضرت خدیجه (س) جمیع اموال خود را به پیامبر (ص) واگذار کرد.
شمهای از فضایل حضرت خدیجه (س)
از احادیث مشهور میان شیعه و اهل سنت این حدیث است که پیغمبر(ص) فرمود:
از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میان زنان فقط چهار زن به کمال رسیدند:آسیه دختر مزاحم، زن فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد.
و در حدیث دیگری فرمودند:خدای عز و جل از زنان عالم چهار زن را برگزید:مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
و در تفسیر عیاشی از امام باقر(ع) از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمودند:
در شب معراج چون بازگشتم از جبرئیل پرسیدم:ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟
گفت:حاجت من آن است که خدیجه را از طرف خدای تعالی و از جانب من سلام برسانی. و در کشف الغمة از علی(ع) روایت کرده که روزی رسول خدا(ص) در پیش زنان خود بود و در این هنگام نام خدیجه برده شد آن حضرت گریست، عایشه گفت:این چه گریه است که برای پیرزنی از بنی اسد میکنی؟
حضرت با ناراحتی فرمودند:او هنگامی مرا تصدیق کرد که شما تکذیبم کردید، و به من ایمان آورد وقتی که شما به من کافر بودید و برای من فرزند زایید که شما عقیم ماندید. عایشه گوید :از آن پس هرگاه میخواستم به نزد رسول خدا(ص) تقرب جویم به وسیله نام خدیجه تقرب میجستم.
و ابن هشام در کتاب سیره از عبد الله بن جعفر بن ابیطالب روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود :من مأمور شدم تا خدیجه را به خانهای از در و لؤلؤ در بهشت بشارت دهم.
منابع:
برگرفته از کتاب محمد (ص)، نوشته ثانی اثنین، ترجمه امیرصالحی طالقانی، انتشارات کتابهای بنفشه، چاپ اول، 1384.
عباس، قمی، سفینهالبحار، ج 1، ص 379.
زندگانی حضرت محمد (ص) :سید هاشم رسولی محلاتی
شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
---|---|---|---|---|---|---|
<< < | > >> | |||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
- همه
- اجتماعی
- احادیث و روایات
- اخبار
- اخبار مدرسه
- ادبی
- ادعیه و زیارات
- اربعین
- اعتقادی
- اهل بیت-علیهم السلام-
- امام باقر-علیه السلام-
- امام جعفر صادق-علیه السلام-
- امام جواد-علیه السلام-
- امام حسن عسگری-علیه السلام-
- امام حسن-علیه السلام-
- امام حسین-علیه السلام-
- امام رضا-علیه السلام-
- امام سجاد-علیه السلام-
- امام قائم-عجل الله تعالی فرجه الشریف-
- امام موسی کاظم-علیه السلام-
- امام هادی-علیه السلام-
- حضرت رسول اکرم-صلی الله علیه و آله و سلم-
- حضرت زهرا-سلام الله علیها-
- حضرت زینب-سلام الله علیها-
- حضرت علی-علیه السلام-
- بدون موضوع
- بسیج
- تصویری
- تفسیر
- تواشیح
- دانستنی های پزشکی
- دانلود
- در محضر علماء
- آیت الله جعفر سبحانی
- آیت الله جوادی آملی
- آیت الله مکارم شیرازی
- آیت الله نوری همدانی
- امام خمینی-رحمه الله علیه-
- علامه حسن زاده آملی
- مقام معظم رهبری-حفظه الله-
- دعا
- دلنوشته
- زیارات
- سخنرانی
- سیاسی
- سیر و سلوک
- شعر
- شهدا
- صحیفه سجادیه
- صوتی
- علما و فرزانگان همدان
- علمی
- عمومی
- غدیر
- فرق و مذاهب
- مداحی
- معرفی کتاب
- مقالات
- مناجات
- مناجات امیرالمومنین در مسجد کوفه
- مناسبت ها
- مهدویت
- مولودی
- نرم افزارهای مخصوص موبایل
- نرم افزارهای کامپیوتر
- نماز
- نماهنگ
- نهج البلاغه
- نکات اخلاقی
- واحد آموزشی
- واحد فرهنگی
- واحد پژوهش
- پایان نامه ها
- کامپیوتر
- کتاب
- کلام نور
- گلستان قرآن
- گیاهان دارویی
امام صادق و یا امام باقر علیهما السّلام در روایتی که سعدی نیز آن را به شعر درآورده و در سازمان ملل نیز نصب است ؛ (بنی آدم اعضای یک پیکرند) می فرمایند :
الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ …
مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکر؛ که هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء دیگر هم احساس درد کنند… [الکافی ؛ جلد 2 ؛ صفحه 166]
باید ما دلسوز دیگران باشیم
مثلا :
چادر خانمی از موتور آویزان است . بوقی بزنیم و اطلاع دهیم ( نه آنکه سریع موبایلمان را در بیاوریم و از صحنه ی افتادن، فیلم بگیریم)
ماشینمان جا دارد ،چرا پیرزن و یا پیر مردی را سوار نکنیم
اگر پوست موزی دیدم . آن را با پا به کناری بزنیم
اگر سنگ در مقابل راه بود آن را کنار بگذاریم
از کنار بیمارستان عبور می کنیم ، برای سلامتی همه ی بیماران سوره ی حمدی بخوانیم
از مقابل قبرستان عبور می کنیم ؛ فاتحه بخوانیم
اگر کاری از دستمان بر نمی آید ؛ لااقل غصه بخوریم
مانند غصه ،برای مردم مستضعف و یا مردم مظلوم عراق ، فلسطین ، افغانستان، پاکستان، یمن ، بحرین، نیجریه و …
پیامبر آنقدر برای کفار دلسوزی می کرد که خداوند می فرماید: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ ؛ نزدیک است جان خود را برای آنان تباه کنی !
داستانک 1:
حجت الاسلام قرائتی می فرمودند:
آیت الله العظمى گلپایگانى سر درس بود. من نشسته بودم.
مىگفت: گاهى که متوجه مىشوم ،طلبهها کم درس مىخوانند، از غصه تب مىکنم.
گفتم: اگر بچههاى من مردود بشوند، داد مىزنم ولى تب نمىکنم.
آیت الله گلپایگانى براى پسر مردم تب مى کند، ولى من براى بچه هاى خودم تب نمى کنم. از این پیدا است که او چه سوزى دارد [برنامه درسهایى از قرآن 07/ 02/ 74]
داستانک 2:
شخصی تعریف می کرد : در تاکسی نشسته بودم . ناگهان موتوری با سرعتی عجیب ، از کنارمان گذشت
با خود گفتم : الان مغزش متلاشی می شود و عبرتی خواهد شد برای دیگران
دیدم سریع راننده تاکسی پولی را در آورد و داخل قلک صدقه گذاشت .
متوجه شدم، برای سلامتی آن موتور سوار این کار را کرد و فهمیدم ،چقدر دلسوز دیگران است
در این که ملاک گناهان کبیره چیست و چه گناهی کبیره است چند نظر وجود دارد :
1. هر گناهی که در قرآن و حدیث به کبیره بودن آن تصریح شده باشد.
2. هر معصیتی که در قرآن مجید یا سنت معتبره، وعده آتش جهنم بر ارتکاب آن رسیده باشد.
3. هر گناهی که در قرآن و سنت، از گناهانی که کبیره بودن آن مسلم است، بزرگ تر شمرده شده باشد.
4. هر گناهی که نزد متدینین و متشرعین بزرگ شمرده شود به طوری که یقین حاصل شود که بزرگی آن منتهی به زمان معصوم(ع) می شود.
5. تمام گناهان کبیره اند، زیرا همان طور که در روایات آمده است هیچگاه نباید به کوچکی گناه نگاه کرد بلکه نگاه به بزرگی کسی کنید که نسبت به او گناه واقع می شود. امام صادق (ع) می فرماید: به خوردی(نا چیزی) گناه نگاه نکنید بلکه بنگرید به چه کسی گستاخی کرده اید
البته آن کسانی که گناه را به صغیره و کبیره تقسیم کرده اند نیز در شرایط زیر صغیره را کبیره می دانند
1. اصرار بر صغیره (تکرار صغیره) پیامبر می فرماید: با استغفار (از انجام گناه کبیره) گناه کبیره معنا ندارد (گناه کبیره آمرزیده می شود) و با اصرار (انجام گناه صغیره و تکرار آن ) صغیره معنا ندارد .(به گناه کبیره تبدیل می شود. )
2. کوچک شمردن گناه حضرت علی (ع) فرمودند: بزرگترین گناه گناهی است که صاحبش آن را کوچک بشمارد
3. خوشحالی بر گناه: پیامبر می فرماید: کسی که گناه می کند در حالی که (بر انجام) خندان باشد داخل در آتش می گردد در حالی که گریان است
اما در مورد بخشیده شدن گناه کبیره خداوند در قرآن می فرماید: ای بندگان من که درباره ی خودتان اسراف کرده اید (گناه کرده اید) نا امید از رحمت خدا نشوید خداوند همه گناهان را می بخشد
علامه طباطبائی از قول امام باقر علیه السلام این آیه را امیدوار کننده ترین آیات معرفی کرده است
از طرفی این آیه همه گناهان اعم از شرک و غیر آنرا شامل می شود. اما با توجه به آیه 48 سوره نساء که می فرماید: ” خداوند مشرکان را نمی آمرزد و پایین تر از شرک را برای هر کس که بخواهد می آمرزد.” این نتیجه قابل استفاده است که شرک جز با توبه آمرزیده نمی شود. آمرزش گناهان هر کسى سبب مىخواهد و به طور گزاف نمىباشد و آنچه که قرآن سبب مغفرت معرفى فرموده دو چیز است: یکى شفاعت و دیگری توبه است.
چگونگی توبه کردن در گناهان مختلف با هم فرق دارد چون گناهان کبیره دو نوع هستند حق الله و حق الناس.
نحوه توبه از گناهانی که حق الله هستند ندامت و پشیمانی واقعی و عزم بر ترک دائمی و عدم بازگشت به آن است و در مواردی که امکان تدارک آن باشد (مثل قضاء نماز هایی که نخوانده و روزه هایی که نگرفته و…) آن عمل واجب ترک شده را قضاء نماید. اما در مورد گناهانی که حق الناس هستند علاوه بر ندامت و پشیمانی باید حق مردم را ادا کند مگر اینکه صاحب حق از حق خود بگذرد و او را حلال کند.
امام باقر علیه السلام می فرماید: کسی که در راه خدا شهید شد از هر گناهی پاک می شود مگر بدهکاری (حق الناس) که کفاره ندارد یا باید دینش پرداخت شود یا طلبکار ببخشد
شهید دستغیب ره با استفاده از آیات و احادیث در این زمینه فرموده است: لوازم حسرت و ندامت بر گناه سعی در تدارک آن است یعنی اگر حق الله بود مانند ترک نماز و روزه، زکوة وحج قضای آن را بجای آود و اگر حق الناس بود اگر حق مالی است به صاحبش و اگر مرده به ورثه اش بدهد و اگر حق عرضی) آبروئی) است حلالیت بطلبد و اگر حق قصاص یا دیه بود خود را تسلیم او کند تا قصاص کند یا دیه بگیرد یا ببخشد
پس انشاءالله همه گناهان چه حق الله و چه حق الناس بخشیده می شود به شرطی که توبه واقعی انجام شود و هر گناه متناسب با خودش تدارک و جبران شود.
سید عبدالکریم کفاش دلباخته امام زمان-علیه السلام-
عبدالکریم کفاش ؛ پیرمرد کفاشی بود که وجود نازنین بقیه الله هر هفته به مغازه او می آمدند
روزی از او سوال کردند که اگر یک هفته نیایم چه می کنی ؟ عرضه داشت : آقا قطعا دق می کنم .
آقا فرمودند : اگر غیر از این بود نمی آمدم
داستان 1:بغل کردن امام زمان
روزی امام زمان در مغازه عبدالکریم کفاش نشسته بودن که رو میکنند به عبدالکریم و میگویند:
عبدالکریم کفش های منو ببین نیاز به وصله دارن
عبدالکریم جواب میدن:آقا به روی چشم اما اجازه بدهید اول سفارش های مردم رو تموم کنم بعد به کفش های شما برسم.(البته چون آقا امر نکرده بودند این جواب را داد)
امام زمان برای بار دوم می فرمایند:عبدالکریم کفش های من نیاز به وصله دارن برام بدوزش.
بازم هم عبدالکریم همان پاسخ را میدهند.
برای بار سوم امام زمان می فرمایند عبدالکریم کفش های منو برام بدوز.
این بار عبدالکریم کفاش از جایش برمیخیزد و به جلوی آقا میره و آقا رو بغل میکنه و محکم فشار میده و میگه آقاجان قربونت برم من که گفتم چشم اما اگه بار دیگه بگین همینجوری که تو بغلم گرفتمت داد میزنم آی مردم بیاین که امام زمان اینجاست.
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرمایند عبدالکریم اگه اینطوری نبودی هرگز به سراغت نمی اومدیم…
داستان 2 : آقا جان شما که مستاجر نیستید
مرحوم سید عبدالکریم کفّاش اجاره نشین بود. روزی صاحب خانه ایشان را جواب کرد.
وی بلافاصله اسباب و اثاثیه خود را از منزل بیرون آورده و در کنار کوچه ای گذارده بود و از این بابت بسیار نگران به نظر می رسید.
در همان حال خدمت امام زمان – ارواحنا فداه – مشرّف می شوند. مرحوم آقا سید عبدالکریم می گوید: حضرت به من فرمودند: صابر باش.
عرض کردم: چَشم! اما مصیبت اجاره نشینی مصیبتی است که شما خانواده گرفتار آن نشده اید. آقا [لبخندی زدند و] فرمودند: برای تو منزل فراهم می شود. چیزی نگذشت که برخی از اهل خیر برای او منزلی خریدند و خیال ایشان از این جهت آسوده گردید.
منبع:کتاب روزنه هایی از عالم غیب / نویسنده:آیت اللَّه سید محسن خرازی
چگونه دوستم را نماز خوان کنم
دوستم نماز نمی خواند، از طرفی نمی خواهم بداند که من ترک نماز وی را می دانم چه کار کنم که با علاقه نماز بخواند؟
می توانید در یک موقعیت مناسب بدون این که از بی نمازی دوستتان حرفی به میان آورید، درباره فواید نماز و آثار سوء ترک آن صحبت کنید. همة افراد درک می کنند که خواهان خوش بختی و سعادت خویش هستند، اما این که از چه راهی می توان به سعادت رسید، عقل به تنهایی نمی تواند آن را پیدا کند. از این رو خداوند پیامبران را فرستاد تا به انسان ها بگویند راه سعادت چیست. پیامبران گفتند که تنها راه خوشبختی عبارت است از اطاعت از دستور خدا. در بین دستورهای عبادی، نماز از همه مهم تر است. از این جا روشن می شود که نقش نماز در سعادت انسان به چه میزان است. اگر هر کس فکر کند و به خوبی دریابد که خداوند از اطاعت بندگانش نفعی نمی برد، (چون او بی نیاز است و نیاز همگان را برطرف می کند) و سود عبادت و بندگی به بنده می رسد، هرگز نماز و سایر عبادت های واجب را ترک نمی کند. علی(ع) فرمود: “شما را وصیت می کنم به نماز، زیرا بهترین اعمال و ستون دین است".و فرمود: “نماز رحمت پروردگار را نازل می کند".امام صادق(ع) فرمود: “محبوب ترین اعمال نزد خدا نماز است".پیامبر(ص) فرمود: “هنگامی که قیامت بر پا می شود، موجودی از جنس عقرب از دوزخ بیرون می آید که سرش در آسمان هفتم و دمش در زیر زمین ودهانش از مشرق تا مغرب است ومی گوید: کجایند کسانی که با خدا و رسولش جنگ کننده بودند؟ پس چبرئیل نازل می شود و می گوید: چه کسانی را می خواهی؟ می گوید: پنج طایفه را: ترک کننده نماز، منع کننده زکات، رباخوار، شراب خوار و کسانی که در مسجد حرف دنیا می زنند (مثلاً غیبت می کنند یا تهمت می زنند).” بهتر است کتاب “نماز زیباترین الگوی پرستش” اثر حجت الاسلام غلامعلی نعیم آبادی، یا کتاب آقای قرائتی در مورد نماز را تهیه و به دوستتان هدیه کنید و بعداً دربارة مطالب کتاب با هم صحبت کنید.