ویژگی ها و شاخصه های فرهنگ عمومی
1.فرهنگ عمومی دارای دو جهت «عینی» و «اعتباری» است که می بایست هر دو را مدنظر داشت. هیچ کس بهتر از مقام معظم رهبری، ایت الله خامنه ای، این دو بعد فرهنگ عمومی را تبیین نکرده اند. از نظر ایشان فرهنگ عمومی دو بخش دارد: یک بخش آن ظاهری و بارز مثل: شکل لباس و شکل معماری است که تأثیر خاصی بر روی ذهنیات و خلقیات و منش و تربیت افراد دارد و بخش دیگرش مربوط به امور نامحسوس مثل اخلاقیات فردی و اجتماعی مردم، وقت شناسی، وجدان کاری، مهمان دوستی و احترام به بزرگترهاست.
2.فرهنگ عمومی حوزه ای از نظام فرهنگی جامعه است که پشتوانه آن اجبار قانونی و رسمی نیست، بلکه تداوم آن در گرو اجبار اجتماعی اعمال شده از سوی آحاد جامعه و تشکلها و سازمانهای غیردولتی (غیررسمی) است. برخلاف حوزه فرهنگ رسمی که در نهایت، اجبار فیزیکی از آن حمایت می کند، حوزه فرهنگ عمومی عمدتاً بر پذیرش و اقناع استوار است و عدم پایبندی به آن مجازات، به معنای حقوقی کلمه، را در پی ندارد. به عبارت دیگر مفهوم فرهنگ عمومی در تقابل مردم ـ دولت مفهوم پیدا می کند.
3. فرهنگ عمومی مؤلفه هایی از فرهنگ است که تأثیرات آن عام و فراگیر می باشد و عامه مردم در کیفیت آن نقش دارند و از شیوه رفتارهای عمومی مردم یا عرف و عادات و رسوم و زبان ساخته می شود و یا تأثیر مشهود می پذیرد و عموم جنبه ها و عرصه ها و زندگی مردم را تحت تأثیر قرار می دهد و عموم مردم نسبت به آنها حساسیت و شناخت دارند
4. فرهنگ عمومی، سازندگان و عاملان خاص خودش را دارد که بر بخشی از آنها دولت نظارت می کند. نزدیک شدن به فرهنگ عمومی و اصلاح آن از طریق بخشنامه میسر نیست.
5. فرهنگ عمومی مانند کل نظام فرهنگی و فرهنگ، در چهار وجه ظاهر می شود: درونی، روانی، نمادی، نهادی و آثار. از این رو می توان رگه های فرهنگ عمومی را در همه این جلوه ها یافت. فرهنگ عمومی، در کنار فرهنگ رسمی، در همه حوزه های زندگی اجتماعی، خانواده، حکومت، اقتصاد و آموزش و پرورش و نظایر اینها حضور دارد. از این رو نمی توان آن را به حوزه مشخصی محدود ساخت.
شن | یک | دو | سه | چهار | پنج | جم |
---|---|---|---|---|---|---|
<< < | > >> | |||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
- همه
- اجتماعی
- احادیث و روایات
- اخبار
- اخبار مدرسه
- ادبی
- ادعیه و زیارات
- اربعین
- اعتقادی
- اهل بیت-علیهم السلام-
- امام باقر-علیه السلام-
- امام جعفر صادق-علیه السلام-
- امام جواد-علیه السلام-
- امام حسن عسگری-علیه السلام-
- امام حسن-علیه السلام-
- امام حسین-علیه السلام-
- امام رضا-علیه السلام-
- امام سجاد-علیه السلام-
- امام قائم-عجل الله تعالی فرجه الشریف-
- امام موسی کاظم-علیه السلام-
- امام هادی-علیه السلام-
- حضرت رسول اکرم-صلی الله علیه و آله و سلم-
- حضرت زهرا-سلام الله علیها-
- حضرت زینب-سلام الله علیها-
- حضرت علی-علیه السلام-
- بدون موضوع
- بسیج
- تصویری
- تفسیر
- تواشیح
- دانستنی های پزشکی
- دانلود
- در محضر علماء
- آیت الله جعفر سبحانی
- آیت الله جوادی آملی
- آیت الله مکارم شیرازی
- آیت الله نوری همدانی
- امام خمینی-رحمه الله علیه-
- علامه حسن زاده آملی
- مقام معظم رهبری-حفظه الله-
- دعا
- دلنوشته
- زیارات
- سخنرانی
- سیاسی
- سیر و سلوک
- شعر
- شهدا
- صحیفه سجادیه
- صوتی
- علما و فرزانگان همدان
- علمی
- عمومی
- غدیر
- فرق و مذاهب
- مداحی
- معرفی کتاب
- مقالات
- مناجات
- مناجات امیرالمومنین در مسجد کوفه
- مناسبت ها
- مهدویت
- مولودی
- نرم افزارهای مخصوص موبایل
- نرم افزارهای کامپیوتر
- نماز
- نماهنگ
- نهج البلاغه
- نکات اخلاقی
- واحد آموزشی
- واحد فرهنگی
- واحد پژوهش
- پایان نامه ها
- کامپیوتر
- کتاب
- کلام نور
- گلستان قرآن
- گیاهان دارویی
تقسیم روح زن و مرد
آیا پیش از آفرینش آدم، روح به دو جنس زن و مرد تقسیم میشد؟
زن و مرد بودن، نر و مادگی، و جنسیت مربوط به بعد مادی موجودات است و با توجه به اینکه روح از نوع ماده نیست؛ لذا این تقسیمات در روح جریان ندارد، و تفاوت میان زن و مرد در جسم است. روح، زن و مرد ندارد و همه کمالات بشرى نیز مربوط به روح او است نه جسمش.
خداوند در قرآن میفرماید: اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را(نیز) از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت.
مولانا نیز در این رابطه میگوید:
لیک از تأنیث، جان را باک نیست روح را با مرد و زن اشراک نیست
بنابراین، به نظر میرسد قبل از آفرینش، جنسیت معنایی نداشت و جنسیت تنها بعد از آفرینش شکل گرفت.
مشورت و تبادل نظر همسران
هریک از زن و مرد، دارای خلق و خوی خاص خود هستند . و هر یک وظایف و تکالیف خاصی در خانه دارند .
در برخی از مسائل که ارتباط زیادی با زن دارد و تصمیم گیری مرد به تنهایی، نمی تواند کاملا صحیح و بی عیب و نقص باشد، مشورت و تبادل نظر، بهترین راه برای رسیدن به نتیجه مطلوب می باشد .
در قرآن کریم نمونه ای از مشورت بین همسران بیان گردیده است: «فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح علیهما و ان اردتم ان تسترضعوا اولدکم فلا جناح علیکم اذا سلمتم ما ءاتیتم بالمعروف »پس هر گاه والدین خواستند با رضایت و مشورت، فرزند خود را از شیر بگیرند، این کار ایرادی ندارد و اگر خواستید برای فرزندتان دایه بگیرید، در صورتی که حقوقی به حد متعارف به او دهید، اشکالی ندارد .
در جایی دیگر، قرآن کریم با تعبیر دیگری به زوجین توصیه می کند که با هم مشورت نمایند: «و اتمروا بینکم بمعروف و ان تعاسرتم فسترضع له اخری »و (درباره فرزندان، کار را) با مشاوره شایسته انجام دهید; و اگر به توافق نرسیدید، زن دیگری شیر دادن آن بچه را بر عهده می گیرد .
از فوائد مشورت در امور خانواده، این است که طرف مقابل، خود را در فکر و تصمیمی که گرفته شده، سهیم می داند و دیگر احساس نمی کند که این کار بر او تحمیل شده است .
البته بدیهی است که آن چه مطلوب و مفید است، مشورت با همسر در امور مربوط به خانه و خانواده است; و یا اموری که زن در آن صاحب نظر است، و در اموری که به او ارتباطی ندارد، مشورت، توصیه نمی شود . پس به وسیله مشورت با همسر، علاوه بر حل مشکلات، راه صحیح نیز انتخاب می شود و امور به احسن وجه اداره می گردد .
نقش انگیزه های مقدس در اشتغال
«اشتغال» امروزه در جامعه ما، یکی از مسائل اساسی و موضوعات مورد بحث میباشد، و هرکس نسبت به فراخور حالش و براساس رشته تخصصی و اندیشههای خود، در مورد چگونگی اشتغال جوانان و آداب و شیوههای کار، علل و انگیزههای بیکاری، انواع مشاغل، اولویت انتخاب شغلها و… سخن گفته و بحث میکند.
اشتغال به کارهای مفید و مورد نیاز جامعه، دارای اثرات و نتائج قابل توجه برای همه افراد جامعه اسلامی است که از جمله آنها میتوان به فوائد زیر اشاره نمود:
1. زمینه رستگاری
اساساً کار و اشتغال در بینش توحیدی اسلام، یک ارزش محسوب میشود و تلاش بیشتر در کارهای دنیوی و اخروی، زمینه سعادت و رستگاری افراد را در دنیا و آخرت فراهم مینماید و آنان را تا درجه جهادگران در راه خداوند بالا میبرد. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید: «اَلْکادُّ عَلی عِیالِهِ کَالمُجاهِدِ فی سبیل اللّه؛ کسی که برای تأمین معاش خانوادهاش تلاش میکند، همانند مجاهد در راه خداست.»
2. تأمین مخارج زندگی
یک مسلمان با پیش گرفتن کسب حلال، مخارج زندگی خود را تأمین نموده و تا حدودی از فقرِ اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی خود و جامعه میکاهد.
3. وسیله ارتباط سالم
اشتغال به کار، افراد را در زندگی تحت یک برنامه منظم و منسجم قرار داده و آنان را در روابط اجتماعی و معاشرت با دیگران یاری مینماید.
4. آرامش روح و وجدان
تمام کسانی که به کارهای مفید اقتصادی اشتغال دارند و بر اساس احساس وظیفه به شغل مناسب و آبرومندانه خود میپردازند؛ علاوه بر این که آرامش روح و روان و وجدان خود را فراهم میکنند، به نوعی تفریح نیز میپردازند؛ هم چنان که افراد سُست عنصر و بیکار معمولاً به اضطراب و افسردگی و عذاب وجدان دچار هستند.
5. بیدار نمودن روحیه خلاّقیت
اشتغال به کسبهای مورد علاقه، روحیه ابتکار و خلاقیت را در افراد زنده کرده و استعدادهای درونی آنان را شکوفا نموده و انسان را متوجه نیروهای نهفته در اندرون خود میسازد. و به این ترتیب، مفید و مؤثر بودن خود را باور نموده و اعتماد به نفس در او تقویت میشود. چنین فردی با روحیه سرشار از عشق به کار، از زندگی خود لذّت برده و برای رسیدن به اهداف عالی تلاش میکند.
6. تثبیت موقعیت اجتماعی
اشتغال به کار مفید و مورد نیاز جامعه، راه رسیدن به موقعیت اجتماعی یک فرد مسلمان میباشد و شغل او هر قدر از نیازهای جامعه بکاهد و موجب تقویت و استقلال و آزادی و عزّت مسلمانان گردد، همان مقدار موقعیت اجتماعی صاحب شغل در میان افراد جامعه اسلامی، بیشتر و بالاتر خواهد بود.
خداوند میفرماید: «وَ اَنْ لَیْسَ لِلانْسانِ اِلاّ ما سَعی»؛ و این که برای انسان بهرهای جز سعی و تلاش او نیست.
7. جلوگیری از مفاسد
بیکاری افراد، موجب ضررهای جبرانناپذیر و دارای مفاسد بیشمار برای اجتماع مسلمانان است؛ به این معنا که یک فرد با انتخاب یکی از مشاغل مورد نیاز جامعه و اشتغال به آن، باری از دوش مردم و مسئولین برمیدارد و در مقابل، فرد بیکار نه تنها مشکلی را در جامعه حل نمیکند بلکه خود، مشکل آفرین و سربار جامعه اسلامی نیز میشود و علاوه بر این که نیرویی هدر رفته، نیروهای دیگری را به خود مشغول خواهد کرد.
با توجه به نکات فوق در این نوشتار، اشتغال و موضوعات مربوط به آن در سیره و سخن حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، مورد بحث قرار گرفته است.
اهمیّت کار
در سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فعالیتهای اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن حضرت کارگران و تولیدکنندگان در عرصه اقتصادی را چنان تشویق میکند که در طول تاریخ جوامع بشری، هیچ فرقه و مذهبی چنین جایگاهی برای اساسیترین رکن جامعه، یعنی تأمین کنندگان حیاتیترین کالای اقتصادی، قائل نشدهاند.
انسبن مالک میگوید: هنگامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ازجنگ تبوک برمیگشت، سعد انصاری ـ یکی از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. هنگامی که رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم با او دست داد، لمس دستهای زِبْر و خشنِ مرد انصاری، حضرت خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآلهوسلم را تحت تأثیر قرار داد. برای همین، از او پرسید: چرا دستهای تو این چنین کوفته و خشن میباشد؟ آیا ناراحتی خاصّی به دستان تو رسیده است؟
عرضه داشت: یا رسول اللّه! این خشونت و زبری دستان من، بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیلهی آنها زحمت میکشم و مخارج خود و خانوادهام را تأمین مینمایم.«فَقَبَّلَ یَدَهُ رسولُ اللّهِ لیاللهعلیهوآلهوسلم و قالَ: هذِهِ یَدٌ لا تَمَسُّها النّار؛ پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم دست او را بوسیده و فرمود: این دستی است که آتش (جهنم) آن را لمس نخواهد کرد.»
نکوهش افراد سست عنصر
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم گاهی با جوانان سالم و نیرومندی مواجه میشد. بازوهای ستبر و اندام مناسب آنان، موجب شگفتی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میگشت. آن حضرت با آنان احوال پرسی نموده و از وضعیت زندگی و شغلشان سؤال مینمود، اگر در جواب گفته میشد که: وی فردی بیکار است و هیچ گونه شغلی ندارد؛ آن بزرگوار ناراحت میشد و میفرمود: «سَقَطَ مِنْ عَیْنی؛ از چشمم افتاد.» (فرد بیکار در نظر من ارزشی ندارد.) اطرافیان میپرسیدند: یا رسول اللّه! چرا این افراد را دوست نمیدارید؟ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمود: برای این که اگر مؤمن شغلی نداشته باشد که با آن امرار معاش کند، برای امرار معاش، از دین خود خرج خواهد نمود.
آن حضرت در گفتاری حکیمانه، افراد تنبل و بیحال را که تن به کار نمیدهند و میکوشند که از دست رنج دیگران بهرهمند شوند، مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده، میفرماید: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ اَلْقی کَلَّهُ عَلَی النّاسِ، مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ
سیر تاریخی امر به معروف و نهی از منکر
به حکم قرآن، حضرت حق تعالی خود موسس و بنیان گذار فریضه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر هستند. قرآن در جایی می فرماید: (ان الله یامر بالعدل والاحسان وایتاء ذی القربی وینهی عن الفحشا والمنکر)( نحل(16) آیه 90(، از این آیه استفاده می شود که موضوع امر به معروف و نهی از منکر یک موضوع ریشه ای است; یعنی از همان بدو تولد حضرت آدم و حوا(ع)، بحث امر به معروف و نهی از منکر هم پدید آمد. شاهد گفته ما همان گفت وگوی زیبایی است که خداوند در بخشی از آن به حضرت آدم(ع) می فرماید: (ای آدم تو با زوج خود در بهشت جای گزین و در آن جا از هر نعمت که بخواهید برخوردار شوید، ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستم کاران خواهید بود)( بقره(2) آیه 35( (اسکن انت وزوجک الجنه) مصداقی از مصادیق معروف و (لاتقربا هذه الشجره) عنوانی از عناوین منکر شمرده شده است.
اریخ گواهی می دهد که این موضوع در پی چرخیدن چرخ هستی و تطورات مختلف مکتبی و طبیعی هم چنان رشد و نمو می کرد. حضرت نوح نبی الله را می بینیم که چگونه قوم خود را امر به معروف می کند و می فرماید: (اعبدوالله مالکم من اله غیره)( اعراف(7) آیه 59. ) بعد از او حضرت ابراهیم خلیل الله را می یابیم که ابتدا قومش را از منکر دور کرد سپس به معروف رهنمون ساخت و فرمود: (تعبدون ماتنحتون والله خلقکم وماتعملون)( صافات(37) آیه 9594. ) بعد از حضرت ابراهیم فرزندانش هر کدام قوم خود را امر به معروف و نهی از منکر کردند; به عنوان نمونه قرآن در مورد حضرت شعیب می فرماید: (قال یا قوم اعبدوالله)( اعراف(7) آیه 85.) . در رابطه با حضرت لوط می فرماید: (واذ قال لقومه اتاتون الفاحشه)( همان، آیه 80.) . در رابطه با حضرت الیاس(ع) می فرماید: (اذ قال لقومه الا تتقون اتدعون بعلا وتذرون احسن الخالقین)( صافات(37) آیه 125124. ) و نیز حضرت هود(اعراف(7) آیه 65. )و حضرت صالح(همان، آیه 73. ) و به دنبال آنان حضرت موسی کلیم الله است که این وظیفه خطیر را انجام می دهد و آن وقتی است که حضرت موسی(ع) مدت چهل شبانه روز به کوه طور مشرف شدند و هنگامی که برگشت دید قومش گرفتار منکر سامری شدند، از این رو آن ها را نهی از منکر کرد و فرمود: شما بعد از من بسیار بد حفظ الغیب(همان، آیه 150. )من کردید: بعد نوبت به حضرت عیسی روح الله رسید که به قومش فرمود: (فاتقوا الله واطعیون ان الله ربی وربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم)( آل عمران(3) آیه 51 50)
این رکن رکین با آمدن پیامبر رحمت،جایگاه رسمی پیدا کرد و از دایره محدود پیامبران و انبیا به انسان های آزاده دیگر هم گسترش یافت.